مدح و ولادت حضرت امام رضا علیهالسلام
آن شب مدینه عـطر پر جبرئیل داشت در سر امین وحی، هوای خلیل داشت بر لب مـدام، زمـزمـۀ یا جـلـیل داشت صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت موسی به طور قرب خداوند بار یافت تشریف مکـرمت ز عـنایات یار یافت در هر دلی فـروغ حـضور مـدینه بود در هر سری نشـانـۀ شـور مـدیـنه بود خـورشـید بـردمـیده ز طور مدینه بود کـآفـاق مـستـفـیض ز نـور مـدیـنه بود مـاه فـلک ز شوق دل اخـتر شـمار شد آئــیــنــۀ جــمــال خــدا آشــکــار شــد ای بوده با زبور و صُحُف آشنـاییات تـورات را امـیـد بـه مـعـجـزنـماییات شـد جـاثـلـیـق مـحـو فـروغ خـداییات جـالــوت مـات شـعـشـعـۀ ایـلـیـایـیات عـمرانِ صابی است کـمال تو را گواه نسطاصِ رومی است جلال تو را گواه عارف اگر ز شعشعۀ «هو» تو را شناخت سالک ز قدر و منزلت او تو را شناخت بیدل به خلق و خوی خداجو تو را شناخت من بندۀ کسی که چو آهو تو را شناخت پـیچـیـد چون نـوای تو در بـند بـندمان یـا ثـامـنالائـمـه! رهـا کـن ز بـنـدمان خورشید، با جمال جمیلت جمیل نیست بر درگه جلال تو گردون جلیل نیست جایی که همرکاب تو غیر از خلیل نیست دیگـر مجـال پـر زدن جـبرئـیل نیست وقتی به محـضر تو شرفـیـاب میشوم از شرم شـعـله میکـشم و آب میشوم کوثر، پیالهای ز شراب طهـور توست طـور شهـود پـرتو فاش ظهور توست سیـنای جلـوه، آیۀ نـور حضور توست خورشید هم از آیـنـهداران نور توست چشمـم که محو حسن ملیح تو میشود اشکـم دخـیـل بـنـد ضـریح تو میشـود آن زائـرم کـه آمـده بـا دسـت خـالـیام رحمی به دلشکستگی و خستهحالیام بال و پری ببخش به بیدست و بالیام کز شاعـران حـضرت مولیالمـوالیام مپـسـند بار خـواهـش ما را به ذمّـهات سـوگـنـد مـیدهـم بـه جــوادالائـمـهات |